آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش دهانی پر از کلاغ خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید؟ چقدر از کار خود راضی بودید؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا توانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت گذاشتید و تلاش متناسبی انجام دادید. پس رسیدن به هدف توسط شما تصادفی نبوده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کردید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره بهتر و قوی تر حاضر شوید. این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . کارگردان به عنوان یک تحلیل گر متن باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای جعفر جعفرزاده شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است .
آقایی افزود : جشنواره ها فقط برای بودن و یادگیری و خودآزمایی است که شما چه دارای کار باشید و چه به عنوان تماشاچی هر دو قابل قبول است ولی باید اثرات جشنواره را در کارهای شما ببینیم و اینجاست که حرکت شما آغاز می گردد. پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر نتایج این جشنواره ها نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره ها باشد .
در بخش نظرات مدتی این سوال بود و در پاسخ شما دوستان عزیز گزینه های مربوطه را انتخاب کردید و نتیجه آن به شرح ذیل بود : ...
نظرسنجی
به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
سرپرست جدید (7)
2.34%
کارگردان جدید (4)
1.34%
چند کارگردان جوان (2)
0.67%
بازیگران جدید (5)
1.67%
تهیه متن نمایش خوب (15)
5.02%
انسجام گروه (146)
48.83%
آموزش درست در مرکز (10)
3.34%
تلاش و مطالعه عوامل (42)
14.05%
حضور استادان از تهران (11)
3.68%
فرهنگسازی در مردم (18)
6.02%
تشکیل کارگاه های آموزش (21)
7.02%
بازدید از تئاتر مرکز (18)
6.02%
مجموع نظرسنجی ها: 299
وقتی اکثر هنرمندان تاکید بر انسجام دارند یعنی اینکه با یک ارتباط صمیمی و دوستانه و با عشق وقتی در کنار هم باشیم و با خوبی ها و بدی های یکدیگر بسازیم باعث می شود تا کارهای قوی و بهتری را به اجرا برسانیم . بنابر این گروه همه تلاش خود را برای یک انسجام اساسی می کند و برنامه ریزی داریم تا زمینه لازم جهت این انسجام را ایجاد نماییم و این به کمک یکایک اعضای گروه و طرفدراران و هواداران گروه نیاز دارد . به امید روزی که بتوانیم در کنار یکدیگر شاهد حرکات بزرگ و عظیم تئاتر کشوری در گروهی منسجم باشیم .
باید گفت که از نشانه های بارز مدیریت جوامع رو به پیشرفت و مترقی، توجه و حمایت از هنر و هنرمندان به خصوص عرصه نمایش است. آموزش نمایش و توجه به تئاتر از آنجا عامل ارتقاء فرهنگ این جوامع به شمار میرود که نخستین تشکل اجتماعی بشری و یک ضرورت غیر قابل انکار برای انسان معاصر بهشمار میرود که هم از دید روانی، نقش تعدیل روانی جامعه، و هم از لحاظ تعلیمی و تربیتی نقشی به سزا در تعیین هنجارها و ناهنجاریهای اجتماع ایفا میکند. گواه بر این مدعا، تاثیر غیر قابل انکاری که چهرههای شاخص هنری بر تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف در طول تاریخ داشتهاند...
تمرین دموکراسی با ریاضت اقتصادی
وقتی تئاتر کار میکنیم عقاید و آرایمان را مبادله میکنیم چون هنر نمایشی یک کار جمعی است و فرد محور نیست. “داشتن چنین نگرشی به تئاتر از سوی مسئولین فرهنگی و سیاستمداران کلان کشور و یا حداقل درک این نگرش، تعیین کننده شرایط حاکم بر فضای تئاتر و به تبع آن اوضاع فرهنگی جامعه است. در واقع ناشناخته ماندن ارزش و جایگاه تئاتر در کشور تنها به عدم حمایت مالی منحصر نمیشود و عدم حمایت معنوی به این هنر، بر مظلومیت آن افزوده. گذشته از حمایتهای ویژه مالی در بخشهای دیگر – مانند ورزش – در سالهای اخیر بارها شاهد بودهایم که عالیترین مقامات اجرایی کشور برای حمایت معنوی از ورزشکاران در ورزشگاهها حضور پیدا کردهاند، اما این حمایت هرگز شامل سالنهای نمایش و هنرمندان تئاتر نشده است. با این حال مسئله توجه وبازنگری به «آموزش تئاتر» موضوعیست که از دغدغههای اصلی این روزهای جامعه تئاتری ما میباشد.
«کشف استعداد» کافی نیست
در دهههای اخیر هم که در نبود سیستم آموزشی مدون و مناسب برای هنر نمایش، «استعداد ذاتی» تنها لازمه هنر نمایش دانسته میشد، تنها چشم به ظهور استعدادهای ناشناختهای دوخته بودیم که هرزگاه از گوشه و کناری، بر اساس تواناییهای خود، سربرمیآوردند و مدتی در متن توجهات قرار میگرفتند و باز به کنج فراموشی سپرده میشدند. اما امروز بر همگان واضح شده، نمایش هنری است که علاوه بر استعداد ذاتی، به توسعه مهارتها و پرورش تواناییها نیازمند است. برنامه ریزی برای پرورش استعدادهای هنری، بسیار مهم تر از کشف استعداد هاست. تنها شناسایی استعداد ها کافی نیست چون اگر این استعداد ها رها شوند به جایی نخواهیم رسید، بنابراین برنامه ریزی برای پروش استعدادها بسیار ضروری تر است. به عبارت دیگر، نهال استعداد ذاتی، با پرورش و هدایت درست به بار هنرمند بودن می نشیند. بنابراین کسب مهارت و توانایی در حوزه نمایش، و گستره و عمق اطلاعات مربوط به آن ایجاب میکند که به امر «آموزش» این هنر، توجه ویژهای معطوف گردد.
مشکل اصلی بعد از آموزش شروع میشود
تعدد دانشکدههای تئاتری و متقاضیان این رشته، بسیاری از این دانشجویان وقتی وارد دانشکده تئاتر میشوند تازه با رشته تئاتر آشنا میشوند و میخواهند این حرفه را آغاز کنند که به نظر این زمان بسیار دیر است. این روند سبب میشود وقت زیادی از اساتید صرف آموزش اطلاعات از پیش مشخص و طبقه بندی شده به دانشجویان میشود و کمتر فرصت مطالعه و عمق بخشیدن به دانش خود و نیز پژوهش و تولید مطالب جدید را می یابند و طبیعتا با این شرایط دانشگاهها تنها با هدف تولید فارغ التحصیل به فعالیت خود ادامه میدهند. در حالی که، روح آموزشهای دانشگاهی بایستی آوانگارد و معطوف به هدایت دانشجویان به سمت جستوجو و یافتن دانش باشد. همین موضوع باعث شده تا مواد درسی رشته نمایش در دانشگاهها که سالها قبل تهیه شده، متناسب با نیازها و تحولات زمان تغییر نکند و شرح درسها نیز ناقص و قدیمی بماند. شاید به همین دلیل است که همین شرح درسهای ناقص نیز اغلب به صورت سلیقهای اجرا میشود. اگرچه آموزش دانشگاهی رشته تئاتر در قالب یک دپارتمان دانشگاهی کامل سابقهای حداقل چهل ساله دارد، اما هرگز برنامه و سیاست مشخص و مدونی در زمینه آموزش تئاتر و مهمتر از آن انتخاب و آموزش واحدهای درسی مناسب وجود نداشته است.
به دنبال مراکزی که وجود ندارند!
از اقداماتی که برای مقابله با این معضل انجام گرفته، تاسیس مدارس و هنرستانهای تئاتر و نمایش است. طبیعتا برای دستیابی به یک سیستم آموزشی صحیح و پیشرفته قبل از دانشکده های تئاتر نیازمند هنرستانها و مدارس این رشته هستیم که در همه جای دنیا هم دارای اهمیت ویژه ای هستند. ایجاد و فعالیت مدارس و هنرستان های تئاتر و آموزش از سنین پایین تر باعث ایجاد سیستم آموزشی صحیح میشود و نحوه تدریس تئاتر در دانشگاهها را هم تغییر خواهد داد. در حال حاظر فعالیتی که در دانشگاهها صورت می گیرد همان است که باید در مدارس تئاتر انجام شود. پس اول باید هنرستانها فعال باشند تا بتوانیم رشد و توسعه را در دانشگاهها شاهد باشیم. اما اینگونه که پیداست هنوز مدارس و هنرستانهای تئاتر نیز ضرورت و جایگاه واقعی خود را نیافتهاند و آموزش تئاتر و مراکز آموزشی تئاتر که در گذشته در بسیاری از شهرها پایه گذاری شد، در حال حاضر تقریبا به تعطیلی کشیده شده و بیش از ۵ درصد آن ها باقی نمانده است. در صورتی که این مراکز آموزش با راه انداختن کارگاه های بازیگری و اتودکردن کارگردانی، محلی برای آموزش جدی تر تئاتر بود. تئاتر در هر سطحی است به این مراکز آموزش نیاز دارد. برای پرورش بازیگر به معلم و مربی نیاز دارد. به هر حال نمی شود که آموزش را دست کم گرفت و آن وقت انتظار رشد و توسعه تئاتر را نیز داشته باشیم.” در نهایت جوانانی که مشتاقانه خواهان فعالیت در عرصه تئاتر هستند و با مشکلات عدیدهای از قبیل کم توجهی، نبود امکانات آموزشی مناسب و … دست و پنجه نرم میکنند، خودآموزی از طریق مطالعه و ممارست را پیشنهاد میکنند.
در جستجوی آینده روشن
متاسفانه گویا جایگاه تئاتر در بهبود سلامت روانی دانشآموزان، رشد خلاقیت فردی و اجتماعی و همچنین مفرح ساختن فضای مدارس، بر مسئولان آموزش و پرورش کشور پوشیده است و معمولا به این هنر به عنوان یک سرگرمی و تفریح، و یک فعالیت فوق برنامه نگاه می کنند؛ که در مقابلِ تمام مذاکرات و سمینارهایی بزرگان، پیشکسوتان و متخصصین این رشته با موضوع جایگاه آموزش تئاتر در مدارس انجام دادهاند، سکوت کرده است و تا به حال حرکتی در این زمینه صورت گرفته است. این در حالیست که یکی از سیاستهای کلی که رهبر معظم انقلاب، در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی “ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور” به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کردند: “رشد و شکوفایی ذوق و استعدادهای فرهنگی و هنری و تقویت روحیه نشاط و شادابی در دانش آموزان” میباشد. نهادهای آموزش عمومی و خصوصا وزارت آموزش و پرورش نیز میتوانند و لازم است که در تخصص آفرینی و تربیت نسلی از هنرمندان آینده موثر باشند. مکانهای آموزشی و مدارس فضایی هستند که کودکان و نوجوانان بیشترین زمان خود را در آنجا صرف میکنند و تئاتر میتواند با ورود به سبد آموزشی مدارس کمک شایانی در بالا بردن سطح گیرایی ذهن دانشآموزان نسبت به مفاهیم درسی و آموزشی داشته باشد. واضح است که غیر از عوامل درون آموزشی بایستی نقش عوامل برون از حیطه آموزش ولی مرتبط با آن را نیز در نظر گرفت؛ مسائل مهمی مثل وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان و تامین امنیت شغلی دانشآموختگان تئاتر که بیانگیزگی دانشجویان و در نتیجه افت کیفی آموزشها را در پی دارد. بررسی سیستم آموزشی بدون در نظر گرفتن ملاحظات کاربردی تحصیلات دانشگاهی در نظام تولید و مصرف غیر ممکن است. چشمانداز اشتغال در هر زمینهای یکی از مهمترین عوامل ارتقاء آموزشها – خصوصا از نظر ایجاد انگیزه در دانشجویان – محسوب میشود. چرا که محدویت فرصتهای شغلی موجب میشود دانشجویان، آینده روشنی پیش روی خود نبینند و به این جهت انگیزه و رغبتی برای دنبال کردن جدی آموزشها از خود نشان ندهند. البته این اثبات شده که محدودیتها مانع ادامه حیات هنر نمایش نخواهد شد، همانگونه که در طول تاریخ با همه دشواریها، این مسیر پیموده شده اما اگر میخواهیم از ارزش و برکات آن بهرهمند شویم، باید نگاهمان را به این هنر والا تغییر دهیم.
دوستان عزیز بسیار معذرت خواهی میکنیم به خاطر اینکه متن رضا صالحی عزیز را بعد از 10 ماه ارسال ایشان به صورت تصادفی در اخبار دریافت ملاحظه کردیم و بیدرنگ در اختیار هنرمندان قرار دادیم . تصور نمیکردیم دوستان هنرمندی باشند که در این بخش خبری ارائه کرده باشند ولی ما با همدردی با رضای عزیز مطلب ایشان را در اختیار شما هنرمندان می گذاریم . از رضا صالحی عزیز هم می خواهیم که هر مطلبی من بعد ارسال نمودند اگر در سایت منعکس نشد حتما به روابط عمومی گروه اطلاع دهند . در هر صورت کوتاهی از ما بوده و حتما در ادامه جبران خواهیم کرد . حرف رضا به قرار زیر است :
سلام.این متن را صرفا برای دوست داران" هنر" مینویسم،و اطمینان دارم،همه به گونه با آن مواجه شده اند،و باعث ناراحتی آنان نیز شده است،لطفا اگر وقت دارید،حتما این متن را بخوانید،و ببینید،این حرف ها تا کجا درست است...
گاهی که می اندیشم،به گذشته،به کارهایی که انجام دادم،از ابتدایی ترین ، تا آخرین آنها،میبینم،ارزش کار من به هیچ وجه،دیده نشده.میبینم،شاید کارهای من در ابتدا بهتر و قوی تر از الان بوده است،و بیشتر وقتها دوست دارم این حرفه ام را کنار بگذارم،
فکرکردم،گشتم،و دلیل این اتفاق را یافتم.من این دلیل را در قالب سوال میگویم، و به آن جواب میدهم.
چرا متوقف میشویم؟
جواب این سوال این است،انسان وقتی ابتدا کاری را شروع میکند،شوق و ذوق وصف ناشدنی دارد،و امید دارد که در آن پیشرفت کند،و برای به اوج و حداکثر رسیدن تلاش میکند.اما،مشکلات همواره،بر سر راه ما وجود دارد،مشکلاتی که گاه نمیتوان آنها را به سادگی حل کرد.گاهی وقت ها،مردم،مخاطب های شما،مشوق های شما،به کار شما ارزش نمیدهند،آن را کوچک میشمارند،و به جای کمک به شما،سنگ های فولادین بر سر راه شما می اندازند,شما را سرد میکنند،شوق شما را سرکوب میکنند، و به کار شما به چشم هنر،و کاری که برای آن زحمت کشیده شده نگاه نمیکنند.
بستر لازم برای پیشرفت از شما گرفته میشود،و جلوی یک دیوار قرار میگیرید،که هیچ جای دستی ندارد،و برای عبور،گاه باید آن دیوار را خراب کرد...
حتما با خود میگویید:هیچ کسی بدون زحمت به جایی نمیرسد,و لازمه رسیدن به موفقیت تلاش است.
حرف شما متین،اما به نظر شما،با اینهمه سرد کردن و سنگ انداختن،انسان میتواند به بالاترین حد برسد؟
محل رشد و تکامل؟؟؟؟کدام محل؟؟
شهر های کوچک جای خوبی برای پیشرفت نیست،و باید از آنها بیرون رفت،اما شاید کسی نتواند از منطقه خودش بیرون برود،تکلیف او چیست؟
او حق ندارد پیشرفت کند؟حق ندارد به جایی برسد؟چرا باید در چنین جا و امکانات محدودی باشد؟ چرا"فرهنگ سازی" انجام نمیشود؟
مغز انسان سوت میکشد،از اینهمه تعصب های بیخود و باور ها و ارزش های غلط...
میدانید که انسانهایی هستند که بدون هیچ حقوقی کار میکنند؟؟؟؟میدانید آنها حتی گاهی از جیب میگذارند،تا پیشرفت کنند؟ کجا هستید؟به چه می اندیشید؟
خطاب من به مسئولین...
چشمانتان را بیشتر باز کنید.مشکلات را ببینید... اگر کمک نمیکنید،لااقل،سنگ نیندازید،تا ما مجال برای جمع کردن سنگ ها داشته باشیم.و حرف آخر،
چه حقیرند،کسانی که فقط منافع شخصی خود را در نظر میگیرند،و بجای فکر به کمک به رشد و تکامل دیگران،برای سرکوب کردن آنها قدم برمیدارند،غافل از اینکه{چاه مکن بهر کسی،اول خودت دوم کسی...}.
به گزارش از سرپرست گروه؛ دومین جلسه هیئت نظارت گروه تئاتر جوان جمعه شب 14 آذر ماه 93 ساعت 20 با حضور آقایان : سید جواد عظیمی دخت ، سمیر معلایی ، جعفر جعفرزاده ، محمد حسین مشک آبادیان ، علیرضا سیفیان ، خانم پریماه ابوالحسنی و سرپرست گروه برگزار گردید .
در این جلسه سرپرست گروه ضمن بررسی و بازنگری صورتجلسه و مصوبات اولین جلسه هیئت نظارت گفت : ما تا حد بسیار کمی توانستیم موارد مندرج در این صورتجلسه را اجرا کنیم ولی خیلی از موارد اجرا نشده و این نشانه ضعف شدید گروه می باشد ...
سرپرست گروه افزود : بنده به علت مشکلات شدید واقعا در سالی که گذشت کم کاری کردم و در بسیاری از موارد خود را مقصر می دانم ولی لازم می دانم تا بگویم که تنهایی نمی توان کاری کرد و گروه باید انسجام و اتحاد داشته باشد تا با کمک هم به نتایج مطلوبی برسیم . هر چند که گروه امسال در حالت نیمه فعال حضور داشت اما اجراهای خوبی مثل نمایش خیابانی همسایه ، سوگواره حضرت علی (ع) و نمایش عکاس نتیجه های بدی نبوده است . پس برنامه های میان مدت ما محقق افتاده اما برنامه های بلند مدت ما همه رها شده است و باید فکری اندیشید و من دوست دارم تا هیئت نظارت تصمیم بگیرد و برنامه ای بریزیم تا تصمیمات اجرایی شود .
در ادامه سید جواد عظیمی دخت از اهمیت جلسات کارگاهی صحبت کرد و گفت : به نظر من کلاس های کارگاهی به هیچ عنوان تعطیل نشود و برنامه ای بریزید که اگر تولید ندارید حداقل کارگاهی مشغول کار باشید این خیلی مهم است . اجازه ندهید تا زحمات گذشته شما هدر برود .
بعد از آن جعفر جعفرزاده ضمن گلایه از سرپرست گروه خواستار تحول اساسی در برنامه های آینده گروه شد و با ذکر بعضی سوء تفاهم ها و کدورت ها و مشکلات گفت : ما اگر یک گروه هستیم پس باید با یک قوانین مشخص و هماهنگ و با هم حرکت کنیم و اجازه ندهیم تا خللی در گروه وارد شود . همه هم و غم من گروه هست و هرچه می گویم برای بهتر شدن و قوی تر شدن گروه می باشد و حاضرم همه وجود و را در این عرصه در خدمت تئاتر بگذارم .
ادامه دهنده بحث آقای محمد حسین مشک آبادیان ضمن تشکر از همراهی و همکاری بچه ها در اجراهای اخیر گفت : همه فکر ما انسجام گروه می باشد و من نیز هر کاری میکنم تا گروه به انسجام واقعی خود دست یابد . در اجرای نمایش عکاس نیز هدف همین بود و محقق گردید . البته خیلی کم و کاستی هم داشت که باید به بزرگی خود ببخشید.
علیرضا سیفیان نیز در ادامه افزود که همه درگیری کاری داریم و باید به فکر درآمد و کار خود نیز باشیم ولی با برنامه ریزی همه چیز حل میشود و بنده تا حدی که بتوانم حاضرم در خدمت گروه باشم . اما باید پایه های گروه را قوی کرد و از تلاش و پیشرفت غافل نشویم .
سمیر معلایی هم با اشاره به اینکه باید همه اعضای گروه زیر نظر سرپرست گروه و طبق ضوابط تعیین شده اقدام کنند گفت : به نظر من گروه در چند سال اخیر رشد خوبی داشته و اتفاقات خوبی افتاده است کمی دیگر تلاش مطمئنا نتایج خوبی خواهیم گرفت .
پریماه ابوالحسنی با ابراز خرسندی از فعالیت اعضای گروه گفت : به نظر من مدارس و دانش آموزان در رشد گروه موثر هستند و باید تلاش شود تا از این قشر نیز استفاده شود و برای جذب آنها تلاش کنیم . در این امر آموزش درست و پایه ای برای این قشر خیلی مهم است چون اینها آینده تئاتر را در دست خود خواهند گرفت پس خیلی مهم هستند .
در ادامه جلسه مواردی که مربوط به بحثهای داخلی و مشکلات خصوصی گروه بود بحث هایی شد و تصمیماتی گرفته شد که به علت محرمانه بودن آنها در اختیار ما قرار نگرفت و نتوانستیم در اختیار شما بگذاریم . اما در بین این صحبتها مصوباتی صورت گرفت که مبنی بر تغییر و تحول آیین نامه کلیه فعالیت ها گروه می باشد که در آینده و جلسات بعدی مورد بررسی و تائید نهایی می رسد که بعد از آن توسط سرپرست گروه لازم الاجرا می باشد .
سرپرست گروه در پایان گفت : همه تلاش ما رسیدن به یک هدف مشترک و آن رشد فرهنگ و هنر این شهر و مرز و بوم است . برای این هدف از هر کاری که کمک میکند دریغ نخواهیم کرد و به زودی حتما شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود چون نیت ما پاک و بی ریا است و هیچ هدف شخصی و خاصی نداریم و از شهرت و اسم و رسم هم بدمان نمی آید و تلاش می کنیم که جاودان بمانیم ... یا علی ...
یکشنبه 13 مهر ماه 93 ساعت 19:30 با حضور سید ناصر امامی میبدی استاد و پیشکسوت عرصه تئاتر و جمعی از هنرمندان تئاتر از گروه های مختلف شهرستان میبد جلسه ای برگزار شد . در این جلسه سید ناصر امامی از آغاز تمرینات و بازآفرینی نمایش چون پرده برافتد صحبت کرد و گفت : برای سنجش توانایی عوامل کار گذشته را با تغییراتی تمرین میکنیم تا بتوانیم توانایی شما را برای تولیدات بعدی بسنجیم ...
سید ناصر امامی افزود : میبد در گذشته توانسته در استان نامی درخشان را در عرصه تئاتر نشان دهد و مطمئنا باز می توانیم افتخارات جدیدی را به ارمغان آوریم . از همه کسانی که می توانند جدی وارد این عرصه شوند دعوت می شود و امیدواریم بتوانیم کاری درخور را ارائه دهیم و تجربه خوبی به دست آوریم . ما سعی داریم تا زیرساخت ها را دوباره تقویت کنیم و با حرکت درست و تکنیکی وارد این عرصه شوید و این نیاز به همت ٰٰپشتکار و انسجام گروه دارد .
استاد امامی در ادامه از زحمات کلیه عزیزانی که تاکنون کار کردند تشکر کرد و گفت باید حرمت یکدیگر را حفظ کنید و اجازه ندهید کدورتی پیش آید . ما در این مجموعه هیچ تفاوتی بین همه اعضا نمی بینیم و قرار نیست گروهی نیز تشکیل دهیم که کسی دلخور شود ما کار خودمان را میکنیم و هر کس دوست دارد باشد همین .
در ادامه ناصر دهقانی یکی از پیشکسوتان و شاگردان قدیم سید ناصر امامی گفت : سید ما هر کاری که از دستمان بربیاید انجام می دهیم حتی جارو زدن و خاک صحنه را خوردن . بچه ها باید بدانید که سید ناصر امامی مرد بزرگی در استان است و باید از این نعمت استفاده شود . نگذارید تا دیگران استفاده کنند و شما بی بهره باشید باید تا آخرین لحظه همکاری کنید .
ادامه این جلسه محمد جواد آقایی میبدی سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن خیرمقدم به سید ناصر امامی میبدی به خاطر بازگشت به عرصه تئاتر میبد گفت : خاطرات زیادی از ایشان دارم و همه از افتادگی و رفتار حرفه ای و انسان دوستانه ایشان می رساند . من همه جا از و حتی از شروع رشد خود را از استادم سید میدانم و هم اکنون نیز حاضرم شاگرد ی ایشان را بکنم . از همه میخواهم این فرصت را از دست ندهید و تلاش کنید تا به موفقیت های خوبی دست پیدا کنیم . همه جوره حاضریم تا به عرصه تئاتر میبد کمک کنیم و خاطرات تلخ گذشته تکرار نشود . باید انسجام اساسی بین هنرمندان تئاتر میبد شکل بگیرد و این با حضور سید اتفاق خواهد افتاد .
مهدی کارگر سرپرست گروه ترنم نیز اعلام همکاری کرد و افزود باید کاری کرد که بچه ها با شوق علاقه دل زده نشوند و برنامه اجرایی بیشتری داشته باشیم . ما نیز آمادگی هر گونه همکاری داریم .
در پایان برنامه ریزی شد تا چهارشنبه 16 مهر ماه 93 ساعت : 7 جهت آغاز تمرینات همه حضور یابند .
برای همه دوستان هنرمند آرزوی موفقیت میکنیم و از گروه مجید زارعی و ابوالفضل طبایی که مقدمات برگزاری این جلسه را فراهم کردند تشکر و قدردانی میکنیم . باشد که شروعی برای آغاز دوستی ها و مهرورزی ها در عرصه تئاتر باشد که همین آغازی برای هر چه حرفه ای تر شدن نیز می باشد .
آئین افتتاح نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی رضا حداد با حضور تعداد کثیری از هنرمندان شناخته شده و مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون و اهالی رسانه در تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد...
در این مراسم که برخلاف روال همیشه مسعود فروتن اجرای آن را برعهده نداشت، رضا حداد به عنوان کارگردان این اثر نمایشی در سخنان کوتاهی ضمن خیرمقدم به حاضران در تماشاخانه ایرانشهر، گفت: من فقط یک آرزو دارم که دوست دارم آن را با شما در میان بگذارم و آن اینکه آروز میکنم در چهار سال آینده ما در تهران 4 سالن حرفهای تئاتر داشته باشیم و امیدوارم شهردار تهران و همچین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ما را به این مهم برسانند.
در ادامه مجید سرسنگی مدیرعامل تماشاخانه ایرانشهر به روال مراسمهای قبل، در سخنانی ضمن خیرمقدم به حاضر در این مراسم به ویژه داوود رشیدی که به همراه همسرش راضیه برومند که در این مراسم حضور داشت، گفت: دوستی گفته بود که در این مراسم به جای اینکه کارگردانها حرف بزنند سرسنگی دائما از فرصت استفاده یا سوءاستفاده میکند و حرفهای خودش را میزند که به نظرم حرف درستی بود، اما وقتی کارگردانها خودشان ترحیج میدهند کمتر صحبت کنند و در شرایطی که اتفاقات زیادی در تئاتر میافتد و کسی زیا به آنها نمیپردازد و در واقع کسانیکه باید صحبت کنند و مدافع تئاتر باشند و مدافع هنرمند باشند ترجیح میدهند سکوت پیشه کنند، این تریبون فرصتی است که ما به مشکلات خودمان اشاره کنیم.
او در ادامه با بیان اینکه آشناییاش با محمد چرمشیر نویسنده نمایش "کسی نیست همه خاطرات را به یاد آورد" را از اوائل دهه 60 و از زمان دانشگاه میشناسد، گفت: من همیشه طرفدار فضای باز نقد بودم و کسانی را که در این حوزه قلم میزنند از دو جهت تحسین میکنم یکی اینکه بدون ترس و واهمهای آثاری یک نویسنده را به چالش کشیده و مورد نقد قرار میدهند و یکی دیگر اینکه پای آن مقاله یا نقد اسم خودشان را هم مینویسند. چراکه این روزها نقدها و مقالات زیادی میبینیم که نویسنده آن خودش را با حروف اختصاری مثل الف.چ یا م.ف و از ایندست معرفی میکنند.
سرسنگی در ادامه با بیان اینکه مدتی پیش مقالهای انتقادی درباره آثار محمد چرمشیر به قلم دوستی خواند که در آن مقاله انتقادهایی از کار آقای چرمشیر شده بود، ادامه داد: فارغ از اینکه چقدر این انتقادها درست یا غلط است؛ به نظر میرسد هر چه انتقادها از زمینههای احساسی فاصله بگیرد و به سمت نقدی آکادمیک و منطقی برود تاثیر بسیار زیادی بر تئاتر ما میگذارد. شاید یکی از نقصانهای جدیای که تئاتر ما در همه سالها داشته، نبود یک جریان نقادی سالم، علمی و منطقی بوده است. البته نقدهای خوبی هم نوشته شده است اما این جریان به عقیده من همراه با جریان تئاتر مسیر خود را طی نکرده است یعنی همیشه عقبتر از جریان تئاتر بوده است.
او اضافه کرد: نکته جالب این است که بعد از نوشته شدن آن مقاله برخی ناراحت شدند و مطلبی نوشتند و امضاهایی جمع شد، اما من خیلی خوشحالم که آقای چرمشیر با فروتنی و با رشدی که در حوزه فرهنگی طی کردهاند، خودشان از این عمل جلوگیری کردند؛ زیرا اگر قرار است در کشور جریان و توسعه فرهنگی داشته باشیم، باید طاقت نقد را هم داشته باشیم و نقد را با نقد جواب بدهیم این نکتهای است که تئاتر ما را میتواند به جلو ببرد. اگر این نقد تبدیل شود به جریانات حاشیهای و شخصی، قطعا نه سودی برای تئاتر خواهد داشت نه سودی برای نویسندگانش و نه مخاطبانش؛ لذا اتفاقی که افتاد یک نکته مبارک و میمون برای ما داشت تا بدانیم انسانهای فرهنگی ما ظرفیتهای خودشان را چقدر تقویت کردهاند و آیا حاضرند در مقابل نقدی که از آنها میشود منطقی برخورد کنند و آن نقد را بپذیرند؟ یا احساسی برخورد میکنند و جریان نقد را به سویی دیگر میبرند؟ به هر حال محمد چرمشیر در طول این سه دهه نمایشهایی را نوشته که حتما جای نقد دارد، بعضی خوششان میآید و بعضی دیگر خوششان نمیآید، اما قطعا نقش و تاثیری که او در این سه دهه نمایشنامه نویسی ما داشته غیر قابل انکار است. کمااینکه ما هم در تماشاخانه ایرانشهر با همین موضوع روبه رو هستیم، برخی از دوستان میآیند و میگویند این نمایشی که گذاشتید مناسب ایرانشهر نبود یا بالعکس، برخی میگویند اینجا باید جایی برای تئاتر روشنفکری و تجربی باشد برخی هم میگویند باید مردم را جذب تئاتر کنیم. به هر حال شاید این اختلاف نظرها هیچوقت از بین نرود در تمام طول تاریخ نمایش بوده و خواهد بود، آن چیزی که من میخواهم بگویم این است که همه ما به جای اینکه برخوردهایی که میکنیم برخورهای حذفی باشد، برخوردهایی باشد که بتواند افراد را با نقد موجه و منطقی متوجه اشتباهاتشان کند تا از این منظر تئاتر کشور منتفع شود.
مدیرعامل تماشاخانه ایرانشهر اضافه کرد: اگر محمد چرمشیر منتقدان و طرفدارانی نداشت باید به او شک میکردیم، اگر قرار باشد یک هنرمند هر کاری که میکند همه افراد را راضی کند، طبیعتا یک مشکلی در کار این هنرمند وجود دارد، به خاطر اینکه هنرمند یک تفکر، اسلوب و تکنیکی دارد که میتواند عدهای را راضی کند و عده دیگر شاید راضی نشوند.
سرسنگی در پایان سخنانش با تشکر از همه کسانی که در حوزه تئاتر کشور زحمت میکشند، از محمد چرمشیر دعوت کرد تا پشت تریبون قرار بگیرد و ضمن ایراد سخنانی زنگ افتتاح این نمایش را نیز بزند.
چرمشیر سخنانش را چنین آغاز کرد: روزی که ما به تئاتر آمدیم و جوانان ناپختهای بودیم، فکر میکردیم که در کنار بزرگانی قرار خواهیم گرفت از آنها خواهیم آموخت و آرام آرام به جرگه تئاتر حرفهای کشور خواهیم پیوست. خب، نشد؛ مجبور شدیم در غیاب آنها این روند را پیگیری کنیم و روزگار سخت گذشت. انگار این سرنوشت و طالع ما بود از آغاز تا امشب که در خدمت شما هستیم. امشب هم من نماینده غایبین هستم، جای همه کسانی که باید اینجا باشند و در تئاتر ما باشند و به ما بیاموزند خالی است چه آنهایی که از این جهان رفتهاند و چه آنهایی که هستند و امشب اینجا نیستند. امیدوارم روزی برسد که تئاتر ما زیر سایه همه بزرگان بتواند آموختنیها را بیاموزد. باید بپذیرم که این تئاتر جای کوچکی است و باید حق بدهیم به جوانها که بخواهند حق و حقوق خود را بگیرند و به دلیل ناپختگی گاه رفتارهایی داشته باشند که به ذائقه خیلی از ما خوش نیاید. بزرگان این را به ما آموختند امیدوارم که ما هم بتوانیم به دیگران بیاموزیم که تئاتر جای فروتنی است جای تجربه است جای این است که بدانیم باید با تازهها زندگی کنیم. امیدوارم که تئاتر همیشه چراغش روشن باشد در زیر سایه بزرگان و آنچه که باید بیاموزیم را همگی در کنار یکدیگر بیاموزیم.
این نمایشنامهنویس مطرح تئاتر در ادامه با اشاره به سخنان سرسنگی، اضافه کرد: من تشکر میکنم از همه دوستانی که زیر آن نامهایی که نوشته شده بود امضا کردند، من را ببخشایند نخواستم که در واقع بیحرمتیای به امضا و لطف آنها داشته باشم، فقط مسئلهام این بود که تئاتر مملکت روزهای سختی را میگذراند و ما بیشتر از هر زمان دیگری به همدلی احتیاج داریم و اینکه از حاشیهها بپرهیزیم و کاری کنیم که تئاتر به آن نیاز دارد و آن هم کار و کار و کار، بازی، بازی و بازی، کارگردانی کارگردانی کارگردانی و نوشتن، نوشتن و نوشتن است. امیدوارم هیچوقت تئاتر ما به حاشیهها گرفتار نشود. من دست آنهایی را که زیر آن نامه را امضا نکردهاند هم میبوسم به خاطر اینکه با توجه به آنچه آقای سرسنگی گفتند آنهایی که دوست میدارند و آنهایی که دوست نمیدارند در کنار یکدیگر سقف تئاتر ما را میسازند که امیدوارم همیشه و همیشه پابرجا باشد.
در ادامه و پس از نواخته شدن زنگ افتتاح نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" توسط محمد چرمشیر حاضران به تماشای نمایش نشستند.
داوود رشیدی، راضیه برومند، محمد رحمانیان، بهروز افخمی، آتیلا پسیانی، فاطمه نقوی، گوهر خیراندیش، سیاوش طهمورث، اصغر همت، هرمز هدایت، جواد مجابی، مرجان شیرمحمدی، بیژن امکانیان، آروند دشتآرای، مجید سرسنگی، احمدرضا شجاعی، ملیکا شریفینیا، لادن مستوفی، شیرین یزدانبخشو... از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" با بازی سیامک انصاری، برزو ارجمند، روزبه بمانی، ستاره پسیانی، خسرو پسیانی، لیلی رشیدی، شبنم فرشادجو، داریوش فائزی، هاله گرجی و امیر جنانی، هر شب ساعت 20:30 در سالن استاد سمندریان تماشخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش وقتی جنگ تموم میشه، برمیگردم خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید ؟ چقدر از کار خود راضی بودید ؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید ؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید ؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا نتوانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت نگذاشتید و تلاش متناسبی انجام ندادید . دوستان یزدی شما هر روز تمرین داشتند و شما گاهی که وقت داشتید کار میکردید ... اما در کل ضرری هم نکردید چون جشنواره ای نبود که به خاطرش ضعف و غش کنید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره های بهتر و با ارزش تر شرکت کنید . این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . البته تلاش های دقیقه نود شما قابل تحسین است و شما تلاش و زحمت خود را کشیدید ولی بدانید که هدف درستی را در پیش نگرفتید . وقتی کارگردان نمایش به خاطر دوستی ها از نظرات هر کس و بیکسی استفاده می کند تا شاید خوب باشد این می شود نتیجه اجرا ! کارگردان باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای مشک آبادیان شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است . اما دلسرد نشوید و برای اجرای عموم قوی خود را آماده کنید .
آقایی افزود : از همه شما عذرخواهی می کنم که در چند روز باقی مانده به بازبینی مسافرت ناگهانی و ضروری پیش آمد و مجبور شدم که نیمه راه رها کنم . ولی در اجرای عموم به شما ثابت خواهم کرد که ایده های اجرایی باید قوی ، محکم و قابل اجرا باشند در این صورت موفق خواهید بود و در اجرای عموم جبران خواهیم کرد . پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر این جشنواره های ضعیف نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره های بی بنیاد باشد .
سرپرست گروه تئاتر جوان شهرستان میبد ضمن تشکر از کلیه اعضای بازمانده از گذشته گروه خود گفت : به بازماندگان گروه افتخار میکنم که با تمام وجود در خدمت گروه هستند و هیچگونه حرکتی خارج از محدوده آئین نامه داخلی گروه انجام نمی دهند ...
افتخار میکنم به شما که با همه مشکلات و سختی های تولید نمایش در شهرستان میبد با طاقت آوردید و تا پایان و لحظه به لحظه با ما همراه بودید . وقتی به تلاش های بی وقفه یک یک شما توجه میکنم که بی هیچ مزدی تلاش میکنید و در مقابل زخم زبان می شنوید و باز دم بر نمی آورید با چشمانی خیس برای شما عاقب به خیری را آرزو میکنم چرا که هیچ چیزی بهتر از عاقبت خیر و خوبی و سعادت نیست . مرحبا و آفرین بر شما که آینده سازان قوی تئاتر میبد خواهید بود و کمتر کسی با شما قدرت رقابت خواهند داشت این را خواهید دید و مطمئنم که نتیجه تلاش های بی منت خود را خواهید دید .
آقایی در ادامه گفت : ارزش کار شما به حدی بالاست که با این حرفها و این سخنان نمی توان قدردانی کرد ولی از خدا می خواهم که هر چه برای گروه کردید دیگران برای شما بکنند و این گروه مداری شما مهم بود که رمز موفقیت آینده شما خواهد بود . در این اینجا باید بگویم که جعفر جان عزیز و دوست داشتنی ، علیرضای پاک و بی آلایش ، محمد حسین ساده و خوش برخورد ، مرتضی قوی و پر تلاش ، خلیل پرجوش و پر خروش و سعید گوشه گیر و زود رنج همه برایم عزیزید و همه برایم ویژه اید که خیلی چیزها را من از شما یاد گرفتم و می خواهم که این همت را از دست ندهید و محکم و بردبار و شکیبا باقی بمانید و عجله کنید برای رسیدن به پله های ترقی و شکیبا باشید عزیزان که وقت تنگ است . امید که با هم چون کوه محکم بی نفوذ بمانیم حق یارو نگهدارتان باد ...